کدام مرد را از همسر خود دلسرد کرده‌اید؟

حرفای یه دختر چادری تو شبکه مجازی که بیشترین لایک گرفت

.

.

.

شما ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽﮐﻪ ﺗﻮ خیابون ﻣﻨﻮ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ!ﺑﺒﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...

ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮَﻣﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺗﺮِ!

ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﺭﻭﺷﻦ ِ...

 

ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﻣﻪ! ﺍﺻﻦ ﺩﺍﻏﻪ ! ﻻﮎ ِﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ ﻻﮎ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ﻫﺎ!

ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯽ ﻻﮎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺧﻮﺑﻢ، ﺑﻠﺪﻡ ﺑﺰﻧﻢ

 

ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ، ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﺗَﻨَﻤﻪ ﺯﺷﺘﻪ، ﻧﭻ! ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻧﺘﻮﻣﻮ

ﺩﺍﺩﻡ! ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺑﯿﻨﯿﺶﺣﺎﻻ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﯿﭽﯽ..ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ؟؟

 

ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﺳﺮ ﻧﮑﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮﻩ

 

ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﺨﺮﯼ ۵ ﺗﻮﻣﻦ٬ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻝ ﺑﺨﺮﻡn ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻭﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﻭﮎ ﻧﺸﻪ!

 

ﮐﻪ ﺑﺎﻓﺘﺶ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﻪ ﺍﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺍﯾﺴﻪ

 

ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻗﺮﻣﺰﻡُ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺖ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻏﺭﻭﺭِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡﻭ ...

 

ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻟﻢ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﻪ " ﺧﺎﻧﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ" ﺑﺎﺷﻢ ...

ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻢ

 

چون بهم ثابت شده ک هرچی تنگتر بپوشم بالاتر نیستم...بلکه کالاترم....چون یادگرفتم که

 

(( جنس ارزون مشتری های زیادی داره ))

 

 

⛔️هر روز شالهایتان عقب ‌تر

 

⛔️مانتوهایتان چسبان ‌تر

 

⛔️ ساپورتتان تنگ‌ تر

 

⛔️رژ لبتان پررنگ‌تر میشود

 

❓بنده‌ی کدام خداییید؟🔴

 

❓دل چند نفر را لرزانده‌اید؟🔴

 

❓کدام مرد را از همسر خود دلسرد کرده‌اید؟🔴

 

❓چند پسربچه را به سمت پنهانی دیدن عکس و فیلم مستهجن سوق داده‌اید؟🔴

 

❓چند جوان را به سمت خودارضایی و زنا سوق داده اید؟🔴

 

❓اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآوردید؟🔴

 

❓چند دختر بچه را تشویق کرده‌اید که بعدها بی حجابی را انتخاب کند؟🔴

 

❓چند زن را به فکرانداخته‌اید که از قافله مد عقب نمانند؟🔴

 

❓آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کرده‌اید؟🔴

 

❓پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟🔴

 

❓باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟🔴

 

❓چند زوج را بهم بی اعتماد کرده‌اید؟🔴

 

❓ نگاه‌های یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟🔴

 

⛔️نگاه های هوس آلود چند رهگذر و...

 

 

🚫چطور؟

 

🔥بازهم میگویی، دلم پاک است!

 

🚫چادری ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟

 

😑بازهم میگویی، مردها چشمشان را ببندندنگاه نکنند؟

 

🚫جامعه چاردیواری اختیاری تو نیست❗️

 

🔻 من اگر گوشه ای از این کشتی را سوراخ کنم، همه غرق میشوند.

 

🔥میتوانم گاز سمی اسپری کنم و

 

بعد بگویم،شما نفس نکشید؟

 

⛔️چرا انقدر در حق خودت و دیگران ظلم میکنی؟⛔️

 

 

ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ "ﻋﻠــﻲ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،

ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ

ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛

ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ "ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،

ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ

ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛

ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ،

ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ ﻣیکنند…

 

 

 

...اللہم عجل لولیڪ الفرج...

 

 

اگریک نفررابه او وصل کردی

برای سپاهش توسردار یاری

دختر شینا

 

مقام معظم رهبری درباره کتاب " دختر شینا " فرمودند:

کتاب خوبی بود. هم داستان خوبی داشت و هم خوب به جزئیات توجه کردید. واقعاً همسران شهدا اجر فراوانی دارند و نصف اجر شهدا متعلق به همسر و خانواده آنها است.

 

«دختر شینا» یکی از هزاران روایت ناگفته همسران شهدا است.  همسرانی که با تمام وجود تلاش کردند تا ضمن حفظ کانون خانواده خود، پشتیبان و مایه دلگرمی همسرانشان باشند. در بخش‌های پایانی این اثر می‌خوانیم:  ««... کمی بعد با پنج بچه قد و نیم‌قد نشسته بودم سرخاکش باورم نمی‌شد صمد آن زیر باشد؛ زیر یک خروار خاک. هر کاری کردم بگذارند کمی کنارش بنشینم. نگذاشتند. دستم را گرفتند و سوار ماشین کردند. وقتی برگشتیم، خانه پر از مهمان بود. دوستانش می‌آمدند.  از خاطراتشان با صمد می‌گفتند. هیچکس را نمی‌دیدم هیچ صدایی نمی‌شنیدم. باورم نمی‌شد صمد من آن کسی باشد که آن‌ها می‌گفتند.  دلم می‌خواست سریعتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچه‌ها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچه هایم را بو کنم. آن‌ها بوی صمد را می‌دادند.  هر کدامشان نشانی از صمد توی صورتشان داشتند. همه رفتند تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدی سه ساله مرد خانه ما شد... .» 

 

 

«دختر شینا» یکی از هزاران روایت ناگفته همسران شهدا است.

همسرانی که با تمام وجود تلاش کردند تا ضمن حفظ کانون خانواده خود، پشتیبان و مایه دلگرمی همسرانشان باشند. در بخش‌های پایانی این اثر می‌خوانیم:

««... کمی بعد با پنج بچه قد و نیم‌قد نشسته بودم سرخاکش باورم نمی‌شد صمد آن زیر باشد؛ زیر یک خروار خاک. هر کاری کردم بگذارند کمی کنارش بنشینم. نگذاشتند. دستم را گرفتند و سوار ماشین کردند. وقتی برگشتیم، خانه پر از مهمان بود. دوستانش می‌آمدند.

از خاطراتشان با صمد می‌گفتند. هیچکس را نمی‌دیدم هیچ صدایی نمی‌شنیدم. باورم نمی‌شد صمد من آن کسی باشد که آن‌ها می‌گفتند.

دلم می‌خواست سریعتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچه‌ها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچه هایم را بو کنم. آن‌ها بوی صمد را می‌دادند.

هر کدامشان نشانی از صمد توی صورتشان داشتند. همه رفتند تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدی سه ساله مرد خانه ما شد... .»

 

 


موضوعات مرتبط: حجاب و شهدا
برچسب‌ها: دختر شینا , رهبری , قدم‌خیر محمدی کنعان , ستار ابراهیمی , بهناز ضرابی‌زاده

ادامه مطلب

حجاب دختران در افغانستان







Millions of Muslims Flock to Iraq's Karbala for Arbaeen Ceremonies

خیل عظیم عزاداران حسینی که از سراسر جهان پیاده و سواره برای شرکت در اجتماع باشکوه اربعین مسیر های منتهی به کربلای معلی را طی کرده اند ، در اربعین شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و در حرم مطهر آن امام به عزاداری برای خاندان اهل بیت (ع) پرداخته و شعار هیهات من الذله سر دادند.

 

 

 

 

 

 

Millions of Shiite Muslims are flocking to the Imam Hossein (AS) holy shrine in Karbala in preparation for the Arbaeen religious ceremonies marking the 40th day after Ashura which commemorates the seventh century martyrdom of Prophet Mohammed's (PBUH) grandson and Shiite Islam's third Imam

دانلود درد و دل های علی اکبر رائفی پور با امام زمان (عج) و همچنین وظایف شیعیان در غیبت امام عصر (عج)



دانلود درد و دل های علی اکبر رائفی پور با امام زمان (عج) و همچنین وظایف شیعیان در غیبت امام عصر
(عج)
 
بسیار زیبا وشنیدنی
 
 
 
 
 
***********************************************************



نیا نیا گل نرگس


نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست

دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست


نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی

هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست


نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع

که شهر ما نه مُهیای گامهای تو نیست


نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند

قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست


نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه

کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست


نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش

که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست


نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها

به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست


نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه

که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست


نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟

نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست


نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق

دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست


نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست

ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست


نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا

کسی برای شهادت به کربلای تو نیست


نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما

هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست


نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا

برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست



***********************************************************



برچسب‌ها: دانلود درد و دل های رائفی پور با امام زمان, وظایف شیعیان درغیبت امام عصر

رهسپاریم با ولایت تا شهادت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت


رهسپاریم با ولایت تا شهادت





برچسب‌ها: رهسپاریم با ولایت تا شهادت, امام خامنه ای, ولایت فقیه, چادر اسلامی, دختر با حجاب

حُجْر بن عَدىّ که بود؟

حُجْر بن عَدىّ که بود؟


    پاسخ:

ابو عبد الرحمان، حُجْر بن عَدىّ بن معاویه کِنْدى، مشهور به «حُجْرُ الخیر (حجر نیکوکار)» و «ابن اَدبَر»(1)از کسانى است که جاهلیت و اسلام را درک کرده است (2). او بر پیامبر (صلى الله علیه وآله) وارد شد(3) و با ایشان مصاحبت(4) داشت.

حُجر، از چهره هاى منوّر تاریخ اسلام و از قلّه سانان پر فروغ تاریخ تشیّع است.
   
او هنوز در سنین جوانى بود که به محضر پیامبر خدا درآمد و اسلام آورد . دنیا گریزى، زهد، نمازگزارى و روزه دارىِ بسیار، سلحشورى و رزم آورى، شرافت و کرامت و درستکارى و عبادت، از ویژگى هاى اوست (5).

    او به زهد، معروف بود(6).
    روح پاک، نفْس سالم، مَنش والا و روش پیراسته حُجر بود که او را مستجاب الدعوه ساخته بود (7).

    او هرگز در برابر حق کشى ها و باطل گرایى ها سکوت نمى کرد. چنین بود که همراه مؤمنان و مجاهدان، بر عثمان شورید(8) و در عینیت بخشیدن به حاکمیت علی (علیه السلام) از هیچ کوششى دریغ نکرد و بدین سان، از اصحاب ویژه(9) و پیروان(10) مطیع مولا علی(علیه السلام) به شمار رفت.

    او در نبردهاى على (علیه السلام) شرکت داشت. در جمل(11)، فرمانده سواره نظام کِندیان بود(12) و در صفّین(13)، فرماندهى قبیله خود را به عهده داشت(14) و در نهروان، جناح چپ(15) و یا راست(16) سپاه مولا(علیه السلام) را فرماندهى مى کرد.

    او زبانى گویا و کلامى نافذ داشت. به بلاغتْ سخن مى گفت و با فصاحت، حقایق را بیان مى نمود. سخنان زیبا و بیدارگر او درباره جایگاه والاى على (علیه السلام) نشانى است از این حقیقت (17).

    او یار باوفاى مولا(علیه السلام) و از مدافعان سختکوش آن حضرت بود. چون ضحّاک بن قیس براى غارتگرى روى به عراق نهاد، حجر بن عدى از على (علیه السلام) براى رویارویى با او فرمان یافت و با دلاورى او را شکست داد و ضحّاک، پا به فرار نهاد (18).

    حجر، لحظاتى قبل از ضربت خوردن على (علیه السلام) از توطئه خبر یافت، با تمام توان کوشید تا ایشان را خبر کند؛ امّا موفّق نشد(19) و غمِ به خون نشستن مولا(علیه السلام) بر جانش نشست.

    او از یاران غیور و استوار گام امام حسن (علیه السلام) نیز بود (20). چون خبر صلح را شنید، خون غیرت در رگ هایش به جوش آمد و بر این صلح، اعتراض کرد (21). امام حسن(علیه السلام) به او فرمود: «اگر دیگران نیز چون تو عزّت طلب بودند، هرگز این قرارداد را امضا نمى کردم(22)».

    حجر، از معاویه دلى آکنده از درد داشت و هماره از چهره پلید «حزب الطُّلَقاء (گروه آزاد شدگان فتح مکّه)» که حکومت یافته بودند، بیزارى مى جست و همراه با جمع شیعیان، بِدو نفرین مى کرد(23)؛ چرا که آنها گروهى بودند که پیامبر خدا آنها را «ملعون» دانسته بود.
    هرگاه مُغَیره ـ که در پلیدى و زشت خویى و پَستى نظیر نداشت و با حاکمیت «حزب الطلقاء»، حکومت کوفه را یافته بود ـ بر على (علیه السلام) و پیروان او طعن مى زد، حجر، بى هیچ هراسى به دفاع مى ایستاد و او را ملامت مى کرد (24).

    معاویه که از موضعگیرى ها، افشاگرى ها، سرسختى ها و استوارى هاى حجر به ستوه آمده بود، دستور قتل او را صادر کرد و او را به همراه یارانش(25) در «مَرْج عَذراء(26)»(27) به سال 51 هجرى به شهادت رساند (28).

    حجر، چهره اى محبوب، شخصیتى نافذ و وجهه اى نیکو داشت. شهادت او بر مردم، گران آمد (29). بدین سان به معاویه اعتراض کردند و او را بر این کردار پلید، نکوهش کردند. از جمله، امام حسین (علیه السلام)(30) در نامه اى به معاویه ، ضمن ستایش فراوان و یادکردِ نیکو از ستم ستیزى حُجر، بدو اعتراض کرد و یادآورى کرد که معاویه ، پیمان شکسته و ستمکارانه، خون پاک حُجر را بر زمین ریخته است. عایشه نیز با ذکر روایتى درباره شهیدان «مرج عذرا»(31) به معاویه اعتراض کرد (32).

    معاویه با همه تیره جانى، قتل حُجر را از اشتباهاتش مى دانست و از آن، اظهار ندامت مى کرد(33) و در هنگام مرگ مى گفت: اگر نصیحت گرى مى بود، ما را از قتل حجر، باز مى داشت (34).

    على (علیه السلام) از شهادت او خبر داده بود و شهادت او و یارانش را به شهادت «اصحاب اُخدود»،(35) مانند کرده بود .(36)


--------------------------------------------------------------------------


1. الطبقات الکبرى: ج 6، ص 217، سیر أعلام النّبلاء: ج 3، ص 463 الرقم 95، تاریخ دمشق: ج 12، ص 211، تاریخ الإسلام للذهبی: ج 4، ص 33.

2. المستدرک على الصحیحین: ج 3، ص 534 ح 5983، الطبقات الکبرى: ج 6، ص 217، تاریخ دمشق: ج 12، ص 211.
3. المستدرک على الصحیحین: ج 3، ص 532، ح 5974، الطبقات الکبرى: ج 6، ص 217، أنساب الأشراف: ج 5، ص 276، سیر أعلام النّبلاء: ج 3، ص 463، الرقم 95، تاریخ دمشق: ج 12، ص 207، اُسد الغابة: ج 1، ص 697، الرقم 1093.
4. المستدرک على الصحیحین: ج 3، ص 534، ح 5983، سیر أعلام النّبلاء: ج 3، ص 463، الرقم 95، تاریخ الإسلام للذهبی: ج 4، ص 193، الاستیعاب: ج 1، ص 389 الرقم، 505، اُسد الغابة: ج 1، ص 697، الرقم 1093، وفیهما «کان من فضلاء الصحابة» .
5. سیر أعلام النّبلاء: ج 3، ص 463 الرقم 95، البدایة والنهایة: ج 8، ص 50.
6. المستدرک على الصحیحین: ج 3، ص 531، تاریخ دمشق: ج 12، ص 212 ، البدایة والنهایة: ج 8 ص 50.
7. الاستیعاب: ج 1، ص 391، الرقم 505، اُسد الغابة: ج 1، ص 698، الرقم 1093.
8. الجمل: ص 137.
9. الطبقات الکبرى: ج 6، ص 217، اُسد الغابة: ج 1، ص 697، الرقم 1093 وفیه «کان من أعیان أصحابه»، الأخبار الطوال: ص 224 وفیه «کان من عظماء أصحاب علیّ».
10. سیر أعلام النّبلاء: ج 3، ص 463 الرقم 95.
11. المستدرک على الصحیحین : ج 3، ص 532، ح 5974، الطبقات الکبرى: ج 6، ص 218، أنساب الأشراف: ج 5، ص 276، تاریخ دمشق: ج 12، ص 210.
12. الجمل: ص 320؛ الأخبار الطوال: ص 146.
13. المستدرک على الصحیحین: ج 3، ص 532، ح 5974، الطبقات الکبرى: ج 6، ص 218، أنساب الأشراف: ج 5، ص 276، تاریخ دمشق: ج 12، ص 207.
14. وقعة صفّین: ص 117؛ تاریخ خلیفة بن خیّاط: ص 146، سیر أعلام النّبلاء: ج 3، ص 463، الرقم 95 وفیه «شهد صفّین أمیراً».
15. الاستیعاب: ج 1 ص 389 الرقم 505، اُسد الغابة: ج 1 ص 697 الرقم 1093.
16. الأخبار الطوال: ص 210، الإمامة والسیاسة: ج 1 ص 169.
17. الجمل: ص 255.
18. الغارات: ج 2 ص 425؛ تاریخ الطبری: ج 5، ص 135، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 426.
19. الإرشاد: ج 1 ص 19، المناقب لابن شهر آشوب: ج 3 ص 312 .
20. أنساب الأشراف: ج 3 ص 280؛ رجال الطوسی: ص 94 الرقم 928 .
21. أنساب الأشراف: ج 3 ص 365، الأخبار الطوال: ص 220، شرح نهج البلاغة: ج 16 ص 15.
22. أنساب الأشراف: ج 3 ص 365.
23. تاریخ الطبری: ج 5 ص 256 ، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 489.
24. أنساب الأشراف: ج 5، ص 252 ؛ تاریخ الطبری: ج 5 ص 254 ، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 489.
25. المستدرک على الصحیحین: ج 3، ص 532، ح 5978، تاریخ دمشق: ج 12، ص 211، تاریخ الإسلام للذهبی: ج 4، ص 194، مروج الذهب: ج 3 ص 12 وفیه «سنة ثلاث وخمسین» .
26. مَرْج، یعنى «چراگاه». مَرْج عذراء، نام یکى از آبادى هاى نزدیک دمشق است که در دشت خولانْ واقع شده و مقبره حجر در این مکان، اکنون زیارتگاه مسلمانان است .
27. المستدرک على الصحیحین: ج 3، ص 532، ح 5974 ، مروج الذهب: ج 3، ص 12، الاستیعاب: ج 1، ص 390، الرقم 505.
28. تاریخ دمشق: ج 12 ص 217، الاستیعاب: ج 1 ص 389 الرقم 505 .
29. الأخبار الطوال: ص 224 .
30. أنساب الأشراف: ج 5 ص 129، الإمامة والسیاسة: ج 1 ص 203؛ رجال الکشّی: ج 1 ص 252 الرقم 99 ، الاحتجاج: ج 2 ص 90 ح 164.
31. أنساب الأشراف: ج 5 ص 274، تاریخ دمشق: ج 12 ص 226، الإصابة: ج 2 ص 33 الرقم 1634 ; تاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 231.
32. المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 534 ح 5984 ، أنساب الأشراف: ج 5 ص 48، تاریخ الطبری: ج 5 ص 279، تاریخ الإسلام للذهبی: ج 4 ص 194، الاستیعاب: ج 1 ص 390 الرقم 505 .
33. سیر أعلام النّبلاء: ج 3 ص 465 الرقم 95، تاریخ دمشق: ج 12 ص 226، تاریخ الطبری: ج 5 ص 279 ، تاریخ الإسلام للذهبی: ج 4 ص 194.
34. أنساب الأشراف: ج 5 ص 275، تاریخ دمشق: ج 12 ص 231 .
35. در سوره بروج، آیه 3، به «اصحاب اُخدود» اشاره شده است؛ مؤمنانى که قومشان آنها را مجبور به رها کردن دینشان نمودند و چون خوددارى ورزیدند، آنها را در گودال هاى آتش افکندند (ر . ک: بحارالأنوار: ج 14 ص 438 «قصّة أصحاب الاُخدود») .
36. محمد محمدى رى شهرى، دانش نامه امیرالمؤمنین، ج 13، ص 149.

تظاهرات مردم هرات ، مقابل دفتر سازمان ملل در اعتراض به کشتار شیعیان پاکستان


تظاهرات مردم هرات ، مقابل دفتر سازمان ملل در اعتراض به کشتار شیعیان پاکستان حجاب زنان پاکستانی



تظاهرات مردم هرات ، مقابل دفتر سازمان ملل در اعتراض به کشتار شیعیان پاکستان حجاب زنان پاکستانی


تظاهرات مردم هرات ، مقابل دفتر سازمان ملل در اعتراض به کشتار شیعیان پاکستان


برچسب‌ها: تظاهرات مردم هرات, دفتر سازمان ملل, اعتراض به کشتار شیعیان, شیعیان پاکستان

لذت های زودگذر دنیا از نظر امام علی (ع)



روزی جابر بن عبداللّه انصاری خدمت امام علی علیه السلام بود و آه عمیقی كشید.  امام فرمود: گوئی برای دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانی كشیدی ؟  جابر عرض كرد: آری بیاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه كشیدم .  امام فرمود: ای جابر، تمام لذتها و عیشها و خوشیهای دنیا در هفت چیز است؛  خوردنیها و آشامیدنیها و شنیدنیها و آمیزش جنسی و سواری و لباس  1 - اما لذیذترین خوردنی عسل است كه آب دهان حشره ای به نام زنبور است .  2 - گواراترین نوشیدنیها آب است كه در همه جا فراوان است .  3 - بهترین شنیدنیها غناء و ترنم است كه آن هم گناه است .  4 - لذیذترین بوئیدنیها بوی مشك است كه آن خون خشك و خورده شده از ناف یك حیوان (آهو) تولید می شود.  5 - عالیترین آمیزش ، با همسران است و آن هم نزدیك شدن دو محل ادرار است .  6 - بهترین مركب سواری اسب است كه آن هم (گاهی ) كشنده است .  7 - بهترین لباس ابریشم است كه از كرم ابریشم به دست می آید.  دنیائی كه لذیذترین متاعش این طور باشد انسان خردمند برای آن آه عمیق نمی كشد.  جابر گوید: سوگند به خدا بعد از این موعظه دنیا در قلبم راه نیافت.    بحارالانوار جلد 17


روزی جابر بن عبداللّه انصاری خدمت امام علی علیه السلام بود و آه عمیقی كشید.

امام فرمود: گوئی برای دنیا، اینگونه نفس عمیق و آه طولانی كشیدی ؟


جابر عرض كرد: آری بیاد روزگار و دنیا افتادم و از ته قلبم آه كشیدم .

امام فرمود: ای جابر، تمام لذتها و عیشها و خوشیهای دنیا در هفت چیز است؛


خوردنیها و آشامیدنیها و شنیدنیها و آمیزش جنسی و سواری و لباس


1 - اما لذیذترین خوردنی عسل است كه آب دهان حشره ای به نام زنبور است .

2 - گواراترین نوشیدنیها آب است كه در همه جا فراوان است .

3 - بهترین شنیدنیها غناء و ترنم است كه آن هم گناه است .

4 - لذیذترین بوئیدنیها بوی مشك است كه آن خون خشك و خورده شده از ناف یك حیوان (آهو) تولید می شود.

5 - عالیترین آمیزش ، با همسران است و آن هم نزدیك شدن دو محل ادرار است .

6 - بهترین مركب سواری اسب است كه آن هم (گاهی ) كشنده است .

7 - بهترین لباس ابریشم است كه از كرم ابریشم به دست می آید.


دنیائی كه لذیذترین متاعش این طور باشد انسان خردمند برای آن آه عمیق نمی كشد.

جابر گوید: سوگند به خدا بعد از این موعظه دنیا در قلبم راه نیافت.



بحارالانوار جلد 17




برچسب‌ها: لذت های زودگذر دنیا, امام علی, خوردنیها, آشامیدنیها, شنیدنیها

زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک

سوره: النور

آیه: 26



الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ

زنان ناپاک برای مردان ناپاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک

و

زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک


آنها از آنچه در باره شان می گويند منزهند آمرزش و رزق نيکو برای آنهاست




تفسیر آیه 26 سوره نور



برچسب‌ها: ایه26, سوره نور, زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک, دختر,



تحریم گوگل و یوتیوپ

تحریم  گوگل و یوتیوپ

به دنبال اعلام مدیر گوگل مبنی بر عدم توقف پخش فیلم توهین امیز به پیامبر اکرم (ص) علمای مسلمان برای نشان دادن اعتراض  استفاده از جستجو گر گوگل وسایت یوتیوپ را در تمامی کشورهای مسلمان به مدت ۲ روز منع وتحریم کرد.


روز دوشنبه و سه شنبه ۲۴و ۲۵ سپتامبر روز عدم استفاده از دو سایت یاد شده است و انتظار میرود سهم شرکت گوگل افت کرده و خساراتش به ۲۱۰ میلیون دلار برسد .




برچسب‌ها: تحریم گوگل و یوتیوپ

قدرت زن ، ارزش زن ، ارزش مرد ، در کجا یافت می شود.

ما باید آگاه باشیم در ملا عام دخترها وزنها خود را به تاراج گذشته اند با بی حجابی

و بعد از جدا شدن وبا دیدن نامردی مردها زبان به گلایه می گشایند


میشه گفت هیچی سر جای خودش نیست و انتظار داریم همه چیز خوب باشد

گم کردن راه وگم کردن دلیل رسیدن به انتهای راه درست  ،  یعنی فاجعه


 اکثر مردها با عقلشون فکر نمی کند این یعنی گم کردن راه ، از طرفی دیگر زنها می خواهند پای بر روی قوانین بگذارند و خودرا ثابت بکنند در جایی می خواهند باشند که نباید باشند


کسی که آخرت را با هر مشکلی می فروشد همچین  افرادی یک روز همچین کاری را خواهند کرد ، ما یادمون رفته که آمده ایم ثابت بکنیم که  مشکلات مشکل نیستند بلکه شکلاتند  ولی خوب وقتی فراموش بکنیم که به چه دلیل ما ازدواج می کنیم اون وقت آمار طلاق میرود بالا 

وقتی دلیل خلقت را فراموش می کنیم آن وقت با هر مشکلی زبان به گلایه باز می کنیم


زن اگر ارزش خود را پیدا کند آن وقت می شود مروارید 

مرد  اگر باعقل فکر کند نه باچیزی دیگری ، آن وقت می تواند به مرد بودن خود ببالد .



به نقل از وبلاگ : دل نوشته های یک سرباز جوان

 


 


برچسب‌ها: ارزش وجودی زن, حیا, عفت, دختر با حجاب, چادر اسلامی



گِله ای نیست ، همینطوری بگرد !!

خواهرم ،


اگه به این روز اعتقاد نداری ،




گِله ای نیست.

همینطوری بگرد !!





منبع : گروه سایبری مهندس میرزایی




برچسب‌ها: حجاب و شهدا, اعتراض به بد حجابی, شعر حجاب, اشعار حجاب

فروشی نیست!

شهدا و حجاب + حجاب در ایران+ شهید محمود کاوه


دختر یک آدم طاغوتی بود. یک روز آمد در مغازه. یادم نیست چه می خواست؛ ولی می دانم محمود چیزی به او نفروخت. دختر عصبانی شد، تهدید هم کرد حتی!


شب با پدرش آمد دم خانه مان. نه گذاشت و نه برداشت، محکم زد توی گوش محمود! محمود خواست جوابش را بدهد، پدرم نگذاشت. می دانست پدرش توی دم و دستگاه رژیم، بروبیایی دارد. هرجور بود قضیه را فیصله داد.


دختره، دو سه بار دیگر هم آمد در مغازه. محمد چیزی به او نفروخت که نفروخت؛ می گفت:«ما به شما بی حجاب ها، هیچی نمی فروشیم.»


ساکنان ملک اعظم1، منزل شهید کاوه، ص4


 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

چکیده ای از زندگینامه شهید محمود کاوه

مریم مقدس



محشر پر از هیاهو بود و زن در اضطراب.
بی مقدمه فریاد کشید:
خدایا! خودت مرا زیبا آفریدی ، خودت مرا آراستی و جلوه دادی،
همین ها بود  که دام زندگی ام شد...

حرفش تمام نشده بود که مریم را آوردند؛ مریم مقدس.
تا نگاهش کرد، از زیبایی اش مبهوت شد و از عفّتش غرق در خجالت.
دیگر حرفی برای گفتن نداشت...

برگرفته از حدیثی از امام صادق علیه السلام


در قیامت زن زیبایی را که به خاطر زیبایش در فتنه افتاده است و (فریب زیبایی خود را خورده؛ و بی حجابی و بی عفتی و آلودگی دامن گناه او می باشد) به پای حساب خواهند کشید. خطاب به خداوند متعال خواهد گفت:

 خدایا،خودت مرا زیبا خلق کردی تا اینکه در فتنه افتادم. به اذن الهی، حضرت مریم (سلام الله علیها) را در آنجا حاضر خواهند نمود و ندا خواهد شد: نگاه کن ببین تو زیباتری یا این زن، ما او را هم در نهایت زیبایی آفریدیم اما او گناه نکرد و فریب نخورد.

تُؤتی بالمَرأهِ اِلحُسناءِ یَومَ الِقِیامَهِ الّتِی قَدِ افتَتَنت فِی حُسنِها،فَتَقُولُ: یا رَبِّ،حَسّنتَ خَلقِی حَتّی لَقِیتُ ما لَقِیتُ،فَیُجاءُ،بمَریَمَ(س)، فَیُقالُ:أنتَ أحسَنُ أو هذِهِ؟ قَد حَسّنّاها فَلَم تَفتَتِنُ
(الکافی :228/8)

به نقل از : حجاب و عفاف




برچسب‌ها: مریم مقدس, عفت, حیا, زن




رهسپاریم با ولایت تا شهادت

رهسپاریم با ولایت تا شهادت


رهسپاریم با ولایت تا شهادت

چشم چرانی و راههای علاج آن

اثرات نگاه حرام

نگاه و چشم چراني، حسد و حسرت و افسردگي و بغض و غفلت از واجبات را به دنبال داشته، و مكر و حيله و نيرنگ و خيانت را در دلها كاشته و رشد مي دهد و تا به مقصود خود نرسيده هرگز از پاي نمي نشيند و سرانجام در دام هرزگي و فساد گرفتار مي شود.

مصطفي صادق رافعي از كارشناسان امور اجتماعي مي نويسد:

«نگاه حرام باعث از دست رفتن زمام و كنترل روح و شكست اراده، اختلال فكر و انديشه انسان مي شود.»[2]
*******************


چرا عرض اندام زن ممنوع است؟

وقتي زن با بي حجابي بيرون آيد شيطان به استقبال او مي شتابد و نگاههاي بيگانگان و هوسبازان را به سوي او متوجه مي گرداند و سيل انبوه كنايه ها و متلكها به سوي او سرازير مي شود، آري! چون جسم افسون گر و زيباي زن به تنهايي خود به خود نغمه ها و موسيقي هاي خاموشي است كه در يك زمان هم گوش از آن لذت مي برد و هم چشم از آن لطف اندوز مي گردد و عفت و شرف او در معرض خطر قرار مي گيرد و حفظ شرف و عزت و كرامت زن و خانواده هدف اصلي ممنوعيت عرض اندام زن است.

و زني كه به تماشاي مردان و مردان به تماشاي او مي نشينند زن زندگي و رازداري و مادري براي فرزندان، و فرد سالم و اميني براي آينده نيست؛ زيرا فاقد شرافت و ادب و عفت است؛ بلكه به تعبيري ديگر شوره زاري بيش نبوده كه محصولي جز خس نخواهد داشت.

.

.

.

.

ادامه مطلب را بخوانید


داستان چادری شدن

   این پست رو به افتخار یه دختر خانم که از شب قدر به بعد ، چادرش رو دائمی سر میکنه و با آرامش توی جامعه  قدم میزنه گذاشتم .

     

    خطاب به خودش : چادرت رو محکم بچسب  چون با این کارت  عفت و حیای خودت رو  حفظ میکنی  ...... نگران هیچ چیز نباش و به حرف مردم راجع به چادرت ، اهمیت نده ...

 

به امید با حجاب شدن دختران و با عفت شدن پسران . . .


به نام خداوند بخشنده ی مهربان

 
 چشمانت را برهم می گذاری ،نسیم خنک بهاری لطافت شگفتی را میهمان آغوشت می کند . از خانه بیرون می آیی لحظه ای درنگ واما ... ناگاه چشمی آلوده تیرگی نگاهش رابرچهره ات می کوبد به خودت می نگری ، شرم سرتاپای وجودت رادرمی نوردد . برمی گردی خانه، لحظاتی می گذرد به ساعت نگاهی می اندازی دوباره سمت در می روی آستینت به دستگیره گیر می کند .دستت رابه طرف خودت می کشی که ناگاه نگاهت میهمان آیینه می شود ،برای لحظه ای قامتت درآیینه  میهمان مردمک چشمانت می شود .


فکری به سرت که نه ، به قلبت سرک می کشد .چادر مادر رابرمی داری . چادر را سرت می کنی این بارخودت سراغ آیینه می روی ، بی اختیار لبخند برلبانت می نشیند .

جایی درانتهای قلبت می خواهی متفاوت باشی . هیچ کس از تو نخواسته اینگونه باشی . این انتخاب خود توست . با چادر می روی بیرون. چند قدمی راه می روی احساس عجیبی داری .

 سوارتاکسی می شوی . پسرجوانی که کنارت نشسته خودش را جمع می کند و نگاهش را به بیرون می دوزد . احساس قدرت می کنی . ازتاکسی که پیاده می شوی می روی پاساژ همیشگی کفشی انتخاب می کنی ، رفتار دیگران رازیر نظر داری اما هیچ کس حواسش به تو نیست .از پاساژ می آیی بیرون که دوستت رامی بینی هنوز به خودت نیامده ای که جلو می آید و سلام می کند . پاسخ سلامش رامی دهی دلت شور می زند که چه می گوید . اما او درمقابل نگاه نگرانت لبخند می زند ومی گوید : مبارکه  ! ! !

       

 خودت را به آن راه می زنی و می گویی : چی ؟ بامهربانی  دستی بر چادرت می کشد .خیالت راحت می شود . می روید بستنی بخورید . روی میز و صندلی کناری زن و مرد جوانی نشسته اند . مرد به همسرش می گوید : ببین این خانم هم حجاب پوشیده می بینی  راحته . زن نگاهی به چهره ات می اندازد و زیر لب می گوید: چقدر هم با کلاسه !  اعتماد به نفست گل می کند .کمی بعد ازدوستت خداحافظی می کنی و میروی کتاب فروشی کتابی انتخاب می کنی موقع حساب کردن ،فروشنده نگاهی به ظاهرت می اندازد و کتابی به اسم لهوف به تو معرفی می کند هر دو کتاب را میخری.

در راه بازگشت در مترو کتاب لهوف را باز می کنی و شروع می کنی به خواندن . کتاب جالبی ست نگارش زیبایی دارد جمله هایش جذبت می کنند طوریکه دوست نداری از خواندنش دست برداری . یک لحظه سرت رابلند می کنی ، نگاهت درنگاه خانم محجبه ای که مقابلت ایستاده می افتد مهربانانه درنگاهت لبخند می زند . . . احساس خوبی می کنی

ناگاه صدایی توجه ات راجلب می کند .برمی گردی دخترنوجوانی تو را با دست نشان می دهد و به مادرش می گوید : مامان دیدی گفتم با چادر هم می شه رفت مدرسه ! ببین این دختره هم چادر پوشیده تو مترو ! برایت جالب است آدم های اطرافت چقدر باورت کرده اند.


 وقتی می رسی خانه کلید می اندازی و در را باز می کنی .پدرت باتعجب نگاهت می کند . امروز گویی مهربان تر شدی بالبخند به او سلام می کنی و داخل می شوی . در طول روز پدر و مادرت پچ پچ می کنند . فردا صبح وقتی آماده می شوی بروی مدرسه ،کادویی را روی میز صبحانه می بینی .جلو  می روی رویش نوشته: برای تو دختر عزیزم . بازش می کنی . یک چادر مشکی ست ! ! !  




به نقل از وبلاگ : حجاب ایرانی


موضوعات مرتبط: قطعات ادبی و اشعار حجاب، داستان با حجاب شدن
برچسب‌ها: حجاب, حیا, خانواده, چادر, دختر